دلنوشته های مادرانه + هفته 12 هم
سونو 3D و صدای قلب وروجکم+ سیسمونی 4
سلام وروجکم! دیروز عصر نوبت سونو سه بعدی داشتم و با مامان جون رفتیم خیلی خوشحال بودم که می تونم ببینمت من یه جور دیگه تصورت میکردم فکر میکردم حالا که میرم سونو درست همه چی پیداست و می تونم ببینمت زهی خیال باطل من مانیتور دکتر و نمیدیدم درست ولی دکتر دو بار برام چرخوند تا ببینمت چیزه زیادی سر در نیاوردم از عکس دیروز برای اولین بار صدای قلبت و شنیدم و همون جا کلی قربون صدقت رفتم خیلی حس قشنگی بود و دوسش داشتم مامانی خیلی دوست داره و همه زندگیشی(+بابایی) دکتر همه چی رو بررسی کرد و گفت همه چی رو به راهه و نینی سالمه خدایا شکرت تاریخ به دنیا اومدن و 92.6.9 اعلام کرد قد نی نی 4.5 سانتی متر و سن نی نی هم 11 هفته و 2 رو...
قاطی پاتی های من برای وروجکم ツ
سلام به وروجک خودم دیشب با مامان جون و خاله رفتیم دکتر تا هم آزمایشات و نشون بدم و هم یه سونو بکنم و ببینمت وقتی دیدمت انگار دنیا رو بهم دادن و کلی ذوق کردم خیلی کوچولو بودی(14.9mm) که میشه 1.4cm قلب کوچولوت هم داشت میزد از خوشحالی قرمز شده بودم و اشک تو چشام جمع شده بود دکتر سِـن تو 7 هفته و6 روز اعلام کرد و تاریخ زمینی شدنت رو هم 92.6.10 اعلام کرد واااااااااااااااااای که نمیدونی چقدر خوشحالم بعد هم برام یکسری آزمایشات نوشت که دیشب رفتم خون دادم و جوابش عصر آمادست، میگیرم و میرم پیش دکتر... اینم یه عکس از نی نی فسقلیم پ.ن1 : یه چند جا رفتیم و سیسمونی دیدیم ولی قرار شد بریم تهران و خریداتو اونجا بکنیم ...
ツ سیسمونی ツ3
سلام کوچولوی مامان خوبی وروجکم؟ امروز عصر با مامان جون و خاله رفتیم یه چند دست لباس برات خریدیم کِی میشه به دنیا بیای و اینا رو تو تنت ببینم عزیزم این شلوارهای لباسهایی هست که تو پست قبلی عکسشو گذاشته بودم اینا هم سایز 3 هستن اینم یه دست دیگه که ترکیب رنگ این لباساتو خیلی دوست دارم اینم یه عکس کلی از خریدهای امروز برای وروجکم مبارکت باشه یکی یه دونه خونه ی ما زودی بیا پیشمون و اما بدون شرح این پست بعدا نوشتم: پنجشنبه 91.11.19 رفتیم خونه مامان بزرگ(مامان بابا) و بهشون گفتیم دارن نوه دار میشن و همه کلی ذوق کردن و خوشحال شدن و از نوه اول و شیرینیش حرف زدن ...
ツ سیسمونی2 ツ
سلام یکی یدونه من خوبی فسقلی؟ ツ امروز صبح با مامان جون و خاله رفتیم تا برای وروجکم خرید کنیم یه چند دست لباس سایز صفر و یک برات خریدیم عزیزم خیلی دوسشون دارم، رنگش هم سبز ه و دیگه هیچی (تازگیا عاشق رنگ سبز شدم) خاله هم برات یه جوراب خرید اینم مکعبهای بازیت(اولین اسباب بازیی که برات خریدیم) اینم عکس همه ی چیزایی که تا الان برات خریدیم مبارکت باشه وروجکم زودی بیا پیش مامانی، دلم برای اون لحظه که بغلت میکنم پَرپَر میزنه ツ پ.ن1 : لباساتو نشون بابایی دادیم و خیلی خوشش اومد پ.ن2 : بدون شرح ...
برای نی نیم اگه دخمل بود!
בخـتــَــر ڪـﮧ بــآشے میـבونـــے اَوّلــــیـטּ عِشــق زنـבگیـتــ پـــِ בرتـــﮧ בخـتــَــر ڪـﮧ بــآشے میـבونـــے مُحکــَم تــَریـטּ پَنــآهگــاه בنیــآ آغــوشِـ گــَرمـِ پـــِבرتـــﮧ בخـتــَــر ڪـﮧ بــآشے میـבونــے مــَرבانـــﮧ تـَریـטּ בستـــــے ڪـﮧ مـیتونے تـ ـو בستـِـت بگیـــریو בیگـﮧ اَز هـــیچے نَتــَرسے בســــتاے گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِבرتـــﮧ בخـتــَــر ڪـﮧ بــآشے میـבونــے هـَـــمـﮧ ے בنیــا پـבرتــﮧ בخـتــَــر ڪـﮧ بــآشے میـבونــے هَر ڪُـجاے בنیـا هَمـ بـــآشے چــﮧ بـاشـ&...
نویسنده :
مـــآمـــآنــے
14:52
دعــوتــ بــه مــســآبــقــه
سلام به همراهان همیشگی وروجکم امروز یکی از دوستان وبلاگیم که کوچولوهامون چند روزی با هم تفاوت دارن منو به یه مسابقه دعوت کرد و اما سوال مسابقه: چــِـرآ بــرآے بـَـچـِـهــآمــون وِبــلـآگـ ُســآخــتـیـم؟ یه مدت پیش به طور اتفاقی و در طی وب گردی به نی نی وبلاگ رسیدم وبلاگ بچه ها رو میخوندم و با مامانا دوست میشدم خیلی خوشم اومد و به این فکر رسیدم که خاطرات کوچولومونو یه جایی ثبت کنم و کجا بهتر از اینجا... از روزی که فهمیدم دیگه دو نفر نیستیم و شدیم دو نفر و نصفی این وبلاگ و برای وروجکم ساختم و تا اونجا که بتونم ادامش میدم البته من چندتا وبلاگ دیگه هم دارم که هر کدوم یه موضوعی داره و بعضی مامانا با اون وبلاگام هم آشنایی...
نویسنده :
مـــآمـــآنــے
13:17
70 روزگی و ورود به هفته 10 هم
سلام به وروجک کوچولوی خودم خوبی عزیزم؟ امروز 70 روزه شدی و من نمی دونم چرا انقد خوشحالم زودی بیا پیشمون این روزها دلم حال و هوایی دیگر دارد نمی دونم توهم میزنم یا واقعیته ولی بعضی وقتا حضورت و حس می کنم و صدای قلبت و می فهمم مامان خیلی دوست داره یکی یدونه من هفته آینده میرم سونو3D و می بینمت راستی امروز هوا خیلی سرد شد و برف باحالی اومد(آیکون برف ندیده ها) این عکس و تو FB دیدم و به دلم نشست اینم یه نی نی خوشتیپ(عاشق کلاه شم) بای بای ...
ツ قاطی پاتی های من برای وروجکم +اولين عيدツ
ســـلام وروجک کوچولوی مامان خوبی عزیزم؟ ツ دیروز تولد حضرت محمد(ص) بود و ما هم رفتیم مهمونی خونه عمه اعظم + با تاخیر + این عید بزرگ و به همه دوستای نی نی وبلاگیم تبریک میگم ツ آزمایشی هم که گفتم یکم مشکل داشت دوباره تکرار کردم و خدا رو شکر جواب منفی بود و مشکلی نیست... ツ پ.ن1 : دیروز همه دور هم نشسته بودیم و هیچ کس به فکرش هم نمی رسید من حامله باشم هنوز به خانواده طرف بابایی هیچی نگفتیم(تا یک ماه دیگه میگیم) دو نفر دیگه هم تو فامیل حامله اَن! بچه هامون با فاصله دوماه از هم زمینی میشن پ.ن2 : دیروز خیلی مواظب وروجکم بودم که یه دفعه بچه ها محکم نَـرَن تو دلم... ولی آخر مهمونی که داشتیم خدافظی...